من منتظرم ،منتظر ساقی خویشم
درفکر همان خانه یییلاقی خویشم
اسباب سفر نیز محیاست ولیکن
دلواپس هم خانه قشلاقی خویشم
اواسوه صبر است و اسوه اخلاق
شرمنده جانان زبد اخلاقی خویشم
سوگند به آن سلسله موی نگــــارم
من سوخته وخسته واوراقی خویشم ....