مهربان و بی ریا و خاکی است
مظهر عشــق و صفا و پاکی است
خواندم از چشمان معصومش ، هنوز
نازنین من ، ز دستم شاکی است
آســـمان با رفتنت تاریــک شد
لحظه های مرگ من نزدیک شد
زخم هـای کهنه ام سرباز کرد
درگـلویم بغض ها تحریک شد